سيداميرعليسيداميرعلي، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 2 روز سن داره

امیر علی عزيز دل مامان و بابا

پيشرفت ها و شيطنت هاي قندعسلم

عزيزدل ماماني يه پيشرفتي كردي كه از يه طرف خوشحالم و از طرفي نگران.... خوشحاليم به اين خاطر كه قدت بلند شده و دستاي كوچولوت به دستگيره در ميرسه و ميتوني در رو  خودت باز كني وقتي براي اولين بار اين كار رو كردي خيلي ذوق زده شدم و خدا رو شكر كردم كه شاهد بزرگ شدن عزيز دلم هستم....   اما نگرانيم از اين بابت كه ديگه بايد خيلي حواسم بهت باشه تا مبادا دور از چشم من در رو باز كني و بري سمت پله ها .... آخه قندعسلم ميترسم خدايي نكرده از پله ها بيفتي اينم قندعسلم كه دستش به دستگیره در ميرسه ...
31 فروردين 1392

عكسهاي عيد 92 + سيزده بدر

تمام عيد امسال رو من و شما گل پسرم خونه مامان جون (مامان من) بوديم چون مادر جون و پدر جون و عموها رفتند شمال و بابايي هم كه طفلي همش سر كار بود و من هم واسه اينكه شما قندعسلم تو خونه تنهايي حوصله ات سر نشه بردمت اونجا و كلي عيد ديدني رفتيم و خوش گذشت. عزيزم هر جا ميرفتيم ميگفتي : عيد شما مبارك       دمب شما سه چارك فصل گل و سنوبرِ          عيدي ما يادت نره قربونت بشم اينقدر شيرين زبون شدي كه همه واسه ي ديدنت لحظه شماري ميكنن. وقتي ميخوام ببرمت بيرون ازت مي پرسم...
18 فروردين 1392
1